• 1398/01/24 - 17:30
  • - تعداد بازدید: 5964
  • - تعداد بازدیدکننده: 70
  • زمان مطالعه : 10 دقیقه
به گزارش پایگاه خبری - اطلاع رسانی روابط عمومی:

گزارش معاون دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از وضعیت سیل زدگان در مناطق آق قلا و گمیشان استان گلستان

معاون دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با عزیمت به مناطق سیل زده آق قلا و گمیشان استان گلستان، گزارشی از وضعیت سیل زدگان ساکن در این مناطق ارائه داد که از طریق روزنامه ایران (تاریخ 21 فروردین ماه جاری – صفحه 7) تحت عنوان " با روان درمانی حادثه دیدگان از بحرانی دیگر جلوگیری کنیم" نیز منتشر شده است.


   معاون دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی با عزیمت به مناطق سیل زده آق قلا و گمیشان استان گلستان، گزارشی از وضعیت سیل زدگان ساکن در این مناطق ارائه داد که از طریق روزنامه ایران (تاریخ 21 فروردین ماه جاری – صفحه 7) تحت عنوان " با روان درمانی حادثه دیدگان از بحرانی دیگر جلوگیری کنیم" نیز منتشر شده است.


   به گزارش وبدای دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، دکتر " آرش میراب زاده " روانپزشک، بخشی از این گزارش را به مشاهداتش اختصاص داده و توضیح می دهد که " هنگام بروز استرس و اضطراب های شدید، انسان در ابتدا شوکه می شود و سپس واقعیت را انکار می کند، پس از مرحله انکار، به چانه زنی با معبود و آنچه به آن اعتقاد دارد می پردازد و تلاش می کند حقایق را باور نکند اما طولی نمی کشد که خشم به سراغ او می آید. افسردگی و پذیرش واقعیت نیز مراحل بعدی مواجهه با بحران است.


    وی در روایت مشاهدات خود می افزاید: آنچه در این مناطق بیش از هر چیز خودنمایی می کرد، ادب، قدرشناسی، همدلی و میهمان نوازی ترکمن ها بود، اهالی گمیشان که همه هزینه زندگی خود را از راه ماهیگیری بدست می آوردند درحالی که وضعیت مالی مناسبی هم نداشتند، قایق های بسیار گران قیمت خود را به عنوان سیل بند در مسیر آب قرار داده بودند تا آسیب به شهرشان کاهش یابد.


   دکتر میراب زاده ادامه می دهد: در روستای دیگر جوانان و مردان با همه مشکلات موجود از صبح تا شب بصورت شیفتی در اطراف روستا کیسه های شن می چیدند بدون اینکه از کسی توقع کمک داشته باشند و این، یعنی اوج همدلی و همیاری .


    این روانپزشک از وضعیت کمپ های مربوط به اسکان سیل زدگان می گوید که بیشتر ساکنان این کمپ ها را زنان و کودکان تشکیل می دادند چرا که بسیاری از مردان برای اینکه زنان راحت تر باشند، سعی می کنند کمتر در آنجا حضور داشته باشند، هرچند که چاره ای جز زندگی در این مکان ها نیست، اما باید بدانیم که اینگونه زندگی کردن بسیار سخت و ناراحت کننده است.


    وی می افزاید: تردد و استفاده از سرویس های بهداشتی برای کودکان نیز بسیار مشکل بود. کودکانی که سنشان یاری نمی کند تا درک درستی از فاجعه داشته باشند، بیش از سایرین در سختی قرار دارند، چرا که اوضاع روحی آنها در میان سختی های والدین شان، گم شده است.


    وی همچنین به دیگر صحنه های مشاهده کرده،  می پردازد و اظهار می کند: نباید فقط صحنه های تلخ را دید، برداشته شدن این دیوارها، باعث کاهش کینه ها و افزایش حس نوعدوستی و همبستگی در این مناطق شده بود و این حس می تواند در تقویت امید به زندگی بسیار موثر باشد.


   دکتر میراب زاده تاکید می کند: وجود اعتقادات فرهنگی و مذهبی می تواند این اتفاق تاسفبار را قابل تحمل تر کند. همه مردم چه فقیر، چه غنی و از هر طبقه اجتماعی در کنار هم قرار گرفتند. خروج از من بودن و منیت به شکوفایی همیاری، همدلی و همبستگی در این مناطق منجر شده است.


    این روانپزشک می گوید: با توجه به اینکه کسی در شرایط بحرانی بفکر التیام مشکلات روحی خود نیست و وضعیت معیشت و مشکلات خانواده اش را در اولویت می بیند، من و تیم همراهم در بیمارستان صحرایی و چادر و در انتظار مراجعه بیماران و آسیب دیدگان از سیل نماندیم  و  در میان مردم رفته و به درد و دل آنان گوش دادیم چرا که گویا زنان و مردان حادثه دیده هم بیش از هر چیز دیگر نیازمند گوش شنوایی بودند برای درد دل تا از غم درون بگویند و سبک شوند. حضور در کنار افراد حادثه دیده ، شنیدن سخنانشان و احساس همدردی با پرهیز از شعارهای غیرقابل اجرا و همچنین خودداری از نصیحت کردن، می تواند تحمل شرایط را آسان تر کند.


     معاون آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی می افزاید: من "کمک " را با چشم خود دیدم ، اینکه همه سعی می کردند دست یکدیگر را بگیرند چون همه درد مشترک داشتند، فهم شان نسبت به یکدیگر بالا بود و سعی می کردند در انجام امور خیر ، از یکدیگر سبقت بگیرند.


    دکتر میراب زاده در پایان تصریح می کند: باید مدیریت بحران به شکلی کاملا صحیح و مناسب صورت گیرد. باید کمک ها عادلانه در میان آنان تقسیم شود، در تمام مراحل از وجود روانپزشک بدرستی بهره برده تا این افراد بتوانند به زندگی معمولی خود بازگردند، در غیر اینصورت بحرانی تازه آغاز خواهد شد که عصیان، افسردگی، خودکشی و مشکلات روحی و روانی از نتایج آن خواهد بود.


******



   در پی انتشار این گزارش در روزنامه ایران، دکتر " آرش میراب زاده " معاون دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی نامه کوتاهی به خبرنگار و تهیه کننده گزارش درج شده در روزنامه ایران نوشت که متن کامل آن بشرح زیر است:


درنگ


تجربه‌ها: دکتر آرش میراب زاده به نویسنده گزارش روزنامه ایران نامه کوتاهی نوشته و پاره ای از نوشته های روزنامه نگار را به شکل همدلانه نقد کرده است. با اجازه نویسنده این یادداشت را در کنار عکس های تازه از گلستان سیل‌زده می‌آوریم.


سرکار خانم رفیعی

ضمن تشکر از شما به خاطر توجه به حوزه‌ی اجتماعی و روان‌پزشکی جامعه، همان‌گونه که تلفنی هم به عرض رساندم چندان رغبتی به مصاحبه‌ای این‌چنینی نداشته و ندارم. مصاحبه‌ای که در یک تنش زمانی است و باید سریع انجام شود، مصاحبه‌ای که می‌شنوید، ضبط می‌کنید و بعد به نوشتار در می‌آورید، اگر هم متوجه‌ی منظور گوینده در مواردی نشدید، سریع استنباط می‌کنید و زود همان را می‌نویسید، چرا که فرصتی برای بررسی مجدد نیست. انگار و در واقع در مسابقه‌ای برای ارائه گزارش قرار دارید. می‌دانم که نیت‌تان یک گزارش خوب و جذاب است ولی همین هم گاهی برای عموم بدآموزی دارد که به نظرم کلیت کار را زیر سؤال می‌برد و ضررش هم کم نیست.
مصاحبه‌ام را بعد از چاپ خواندم. ممنونم، بسیاری همان بود که گفته بودم. تلفنی از شما درخواست اصلاح کردم تا هم نقدی باشد بر چگونگی تبدیل گفتار بر نوشتار و هم به نوعی آموزش عمومی بعضی نکات به ظاهر کوچک ولی مهم در آموزش بهداشت روانی برای مردم روزنامه‌خوان جامعه، ولی احساس کردم خیلی مورد استقبال قرار نگرفت که فکر می‌کنم آن هم به دلایل اداری و کاری خودتان بود. در هر حال بر حسب وظیفه می‌نویسم، تا چه کنید و بعد من چه کنم:
۱- تیتر کلی بسیار هیجانی است. جمله‌ای نبود که در گفتگو طرح شده باشد و حتا نظری بر آن نداشتم. تیتر «کمپ‌هایی با مشکلات فراوان» هم مناسب نیست. اولن در وضعیت بحران اگر مشکلی هم باشد، قابل انتظار است و از طرفی با توجه به شرایط، بسیار هم خوب سامان داده شده بودند. اگر به مشکلات اشاره‌ای می‌شود، منظور شرح روند طبیعی اداره‌ی امور در رسیدگی به بحران است و نه بزرگ‌نمایی مشکلات.
۲- به یاد ندارم تا به حال واژه‌ی «روح» را در بیان مسائل علمی چه در سطح دانشگاه و چه در سطح عموم به کار برده باشم. روح مقوله‌ای است مقدس که به حوزه‌ی فقه مربوط است و علم روانپزشکی ابزاری برای شناخت آن ندارد. ما با واژه‌ی «روان» سر و کار داریم و با افتخار از آن نام می‌بریم. در مصاحبه بارها از واژه‌ی «روح» از قول بنده استفاده کرده بودید که این‌چنین نبود.
۳- به نظرم پرهیز از به کار بردن واژه‌ی «روان» کمکی به انگ‌زدایی نمی‌کند. روان مقوله‌ای است در کنار جسم که کلیت انسان را می‌سازد. باید هوشمندانه این واژه را بسط داد تا بتدریج عموم مردم از آن استنباط دیگری که با احساس‌هایی نظیر ترس، خجالت، ابهام، سرکوفت، خشم و . . . همراه است را نداشته باشند. به نظرم به کار بردن ناشیانه‌ی روح به جای روان مقاومتی است در مقابل انگ‌زدایی تا روشی برای انگ‌زدایی.
۴- من روان‌پزشک هستم نه روانشناس. ما به صورت تیم کار می‌کنیم. روانشناسی هم رشته‌ای علمی است که در کنار روان‌پزشک، مددکار اجتماعی، پرستار با گرایش روانی و دیگر اعضای تیم بهداشت روان به مردم کمک می‌کنند تا آگاهی آن‌ها را در این حوزه‌ بالا برند. قسمتی از شناخت کار تک تک این گروه‌های علمی به عهده‌ی شما اصحاب رسانه است تا به عنوان مثال مردم برای افسردگی به جراح مغز و اعصاب مراجعه نکنند و یا فقط برای پرهیز از مصرف دارو به روانشناس مراجعه نکنند و یا به خاطر عدم آگاهی از هر تخصص علمی به دام فال‌گیران و انسان‌های شیاد دیگر که مصرف اسپند شبانه و بوییدن گل محمدی را درمان افسردگی و اضطراب می‌دانند، گرفتار نشوند.
۵- در خلال مصاحبه از عدم آگاهی بعضی از مسئولین مدیریت بحران صحبت کردم ولی در عین حال از صداقت و همکاری عده‌ی بیشتری از ایشان هم سخن گفتم. برداشت خواننده در نوشته‌ی شما، بیشتر همان بحران‌زدگی خود مسئولان بحران است که قسمت منفی مدیریت را بارزتر نشان داده‌اید. در حالی که منظور بنده برجسته کردن این موضوع نبود. ضمن این که می‌خواستم به این موضوع هم ‌اشاره کنم، بیشتر خواهان اعلان همکاری خوب و صادقانه‌ی مسئولانی بودم که اگر هم در حوزه‌ی روانی آگاهی کافی نداشتند ولی همکاری بسیار صمیمانه‌ای انجام دادند. انصاف در این بود که به این مورد هم اشاره می‌کردید. ضمن تشکر از این عزیزان مسئول و همراه در رسیدگی به وضعیت روانی حادثه‌دیدگان سیل، از مسئولانی هم که در این مقوله آموزش ندیده‌اند خواهش می‌کنم هر چه زودتر به این مهم بپردازند.
در هر حال باز از شما به عنوان فعال در حوزه‌ی روان جامعه متشکرم.

#
تجربه‌های_روان‌پزشکانه


******


   گفتنی است، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از ابتدای بحران سیل در کشور، علاوه بر اعزام دو تیم امدادرسانی با تجهیزات امدادی به مناطق سیلزده، با  تشکیل ستاد جمع آوری کمک های اهدایی برای مناطق سیل زده، تشکیل کمپین های دانشجویی برای جمع آوری کمک ها، اختصاص شماره حساب مشارکت های مردمی جهت واریز وجوه نقد اهدایی افراد و سازماندهی نیروهای داوطلب امدادی از قسمت های مختلف دانشگاه، بیمارستان ها و مراکز درمانی تابعه، در جهت کمک به آسیب دیدگان از سیل، فعالیت کرده است.


   اعضای هیات رئیسه، هیات علمی و کارکنان این دانشگاه  نیز نسبت به اختصاص بخشی از حقوق خود برای کمک به سیل زدگان که بیش از ۷۵۰ میلیون ریال برآورد می شود، اقدام کرده اند.


   دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تحت نظارت وزارت بهداشت، با ۲۲ گروه آموزشی تخصصی و هشت مرکز تحقیقات، به تعلیم و تربیت بیش از یک هزار و ۸۰۰ نیروی متخصص در حوزه های " رفاه و سلامت اجتماعی، سلامت روانی و توانبخشی" می پردازد.


   اعضای هیات علمی و متخصصان رشته های پزشکی و توانبخشی این دانشگاه مانند " روانپزشکی، روانشناسی بالینی، پرستاری توانبخشی و همچنین کاردرمانی، گفتاردرمانی، ارتوپدی فنی، ارگونومی، فیزیوتراپی، مددکاری اجتماعی، مشاوره خانواده، سالمند شناسی " از طریق دو بیمارستان تخصصی و دو کلینیک پزشکیتوانبخشی، انواع خدمات حوزه فعالیت خود را به بیماران و نیازمندان ارائه می دهند.



انتهای پیام/

  • گروه خبری : اخبار
  • کد خبر : 14058
کلمات کلیدی
عبارت خود را درج و جهت جستجو

تغییر اندازه فونت:

تغییر فاصله بین کلمات:

تغییر فاصله بین خطوط:

تغییر نوع موس:

تغییر نوع موس:

تغییر رنگ ها:

رنگ اصلی:

رنگ دوم:

رنگ سوم: